کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

صفحه چهلم

تو خونه تنهام ... کسی نیست... دراز می کشم و کمی استراحت می کنم... پیشول زود میاد خونه..

برای اولین بار یه دل سیر می ریم تو بغل هم... زیر گلوشو بو میکنم... بوی بهههههشششت می ده... تا چایی آماده بشه کنار هم میشینیم به حرف زدن و گفتن اتفاقات روزانه... از اون روزهاست که مبهوتم .... هنوز هم باورم نمی شه کوکو که این همه می ترسید از شروع زندگی جدیدش اونم با یه فرد دیگه این طور آروم گرفته باشه...

بی اختیار اشک از گوشه چشمم قل می خوره پایین... اشکمو پاک می کنه و سرشو قایم می کنه تو بغلم... می دونم کم مونده بغضش بترکه... آروم نوازشش می کنم و بهش یاد آوری می کنم غصه هیچ چی رو نخوره... کنارشم تا نفس می کشم و همیشه حمایتش می کنم... هق هق گریه اش بلند میشه...

گریه دو نفره اونم از سر شوق و عشق به هم بی نهایت آدمو سبک می کنه..

دوستت دارم عزیزم...

* از امروز داریم می ریم دنبال خونه بگردیم... دعا کنید برامون :-)

نظرات 9 + ارسال نظر
آسمونی 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:07 http://www.asemooni-e-man.blogfa.com

لذت ببر از این دوست داشتن و دوست داشته شدن... کاش من هم این مرحله از زندگی رو تجربه کنم...
با اجازه ات ادت کردم...

:-) با همه وجودم آرزو می کنم تجربه اش کنی و پرواز کنی از عشقش

آسمونی 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:11

الو...الو... صدا میاد؟ چرا کامنتم دیده نمی شه؟

بله... بله... اومد صداتون :دی

آسمونی 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:12

آها! خب تازه فهمیدم :دی. تاییدی بود!!! پس چرا تو کامنت ها نمی نویسه تاییدی هست؟!!!!

نمی دونم :-؟
بهش شکلات دادم بره قابم شه :))

ایده 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:17 http://4me.blogsky.com

سلام. ایشالا خونه خوب و درست حسابی گیر بیارین.
چقدر قشنگگگگگگگگ گریه تونو میگم.... با خاطر عشقتون. ایشالا مستدام باشه و خوشبخت باشید...

الهییییییییییی آمین
:-)
ممنونم :-*

تارا 2 اردیبهشت 1387 ساعت 12:37 http://awoman.blogsky.com

آخیییی...می فهمم مشکلات و مسایل شروع زندگی مشترک رو...ایشالا که همه چی به خوبی پیش می ره :)

الهی آمین :-)

مریم 3 اردیبهشت 1387 ساعت 14:55 http://mayjoon.blogfa.com

سلام کوکوجون خوبی خیلی وقت بود بی خبر بودم ازت. من متوجه نشدم چی شد که پیشول گریه کرده. هرچی پستها رو خوندم نفهمیدم!

سلام گلم :-*
از عشق من بود :o
:دییی
لحظه ناب و قشنگی بود....
دلم برات تنگ شده بود :-*

ساره 3 اردیبهشت 1387 ساعت 20:37 http://sareheh.persianblog.ir

کوکو خانوم جون امیدوارم یه خونه ی قشنگ پیدا کنین و چشمات رو که بستی و باز کردی تابستون شده باشه و زندگی تو خونه ی خودتون رو شروع کرده باشین...

الهیییی امینننن
کی میشه من در خونه خودمو باز کنم :((

مریم 6 اردیبهشت 1387 ساعت 13:44 http://mayjoon.blogfa.com

منم دلم برات تنگ شده. چرا دیگه پیشم نمیای؟ از خرید و عروسی و این چیزا چه خبر

مریم جون وبلاگت برام فیلتره و فقط با فیلتر شکن میتونم بیام و کامنت نمی شه گذاشت...
از همه جا بی خبرم... نمی دونم مامان اینا چی خریدن و چیکار کردن! فقط می دونم خرید سرویس کریستال و همه خرده ریز ها تموم شده... آخر هفته دارم میرم تهران بشه از همه شون عکس میگیرم ...
تو خوبی گلم؟
تو چه خبرا

دختر ایرونی 6 اردیبهشت 1387 ساعت 20:21 http://basaligheha.blogfa.com

سلام خانمی ...با وبلاگت تازه آشنا شدم ...نحوه نوشتنت برام جالب بود ...با تبادل لینک موافقین خبرم کن؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد