کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

صفحه پنجاه و نهم

دلم محبت مادرانه می خواد، وقتی خسته شدم و همه جونم درد می کرد بهم بگه بشین من خودم شام رو آماده می کنم...

دلم می خواد وقتی مشغول کارم ، صدام کنه کوکو مامان جان فلان کار رو هم می کنی؟

چه جوری بگم دلم توجه این طوری می خواد ؟ کاش از اول نمی گفتن بهم تو هم دختر این خونه ای تا توقعم بالا نمی رفت! وقتی تضادها رو می بینم، وقتی نوع جواب دادن سوالها و سلام ها رو می بینم درد تنم و فکرم زیاد می شه! :-(

تو محیط کارم ... نوشتن گریه-م رو در میاره!

سرم به قدر یه کوه سنگینه!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد