کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

کوکو خانوم

نوشته های کوکوخانوم برای تو

صفحه شصت و دوم

می تـــــــــــــرســـــــــــــــم ... من از این دل گرفتن های با دلیل و بی دلیل می ترسم، من از کم توجهی اش می ترسم... با اینکه دیشب دلم نمی خواست از خواب بیدار بشه اما وقتی دیدم نیست ب غ ل م کنه و آرومم کنه همه وجودم می لرزید...

تنهام نذاره یه وقت؟ دلش ازم دور نشه یه وقت؟ براش غریبه نشم که تو هوای خونه مون خفه بشه ؟ نکنه یه وقت تو دلش حرف هست و بهم نمی گه؟ نکنه ... نکنه ... نکنـــــــــــــــه .............
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد