اینجا تبریز است منزل پیشول جان...
صبح رسیدم و با حال زار و خسته بدون توجه به نگاه آدمها بوسیدمش و خودمو به آغوشش سپردم...
الان پیشول سرکاره و من موندم و یه نامه قشنگ... یه نامه که دلمو برد... کاش اجازه داشتم این نامه اینجا بذارم...
فردا برای من و پیشول روز بزرگیه... چرا؟ خواهم گفت |