این نامه عین نوشته پیشول هست(با حذف اسم هامون )
به نام جان کوکو، عشقم
«نامه اول »
سلام مهربونم، سلام ریحان و پونه ام، سلام شکوفه نرگسم، سلام مسافرم، سلام سپیده دریای رویاهام.
اولین سپندار مذگان، روز دلدادگان، بعد از تشکیل امت خودمان، مبارکت باشه الهی.
چه مزه ای داره، پارسال اولین و آخرین سپندار دوران مجردیمان رو با هم گذروندیم، بی اونکه به همدیگه به دیده دلداده بنگریم؛ امسال هم اولین روز دلدادگان دوران مزدوج بودنمان رو با هم تجربه می کنیم...
چه ها گذشت و چه پر شور و چه شیرین....
بابونه من!... چقدر آرزوی هم قدم بودن کسی همچو تو رو تو ذهن و دلم می پروروندم، و چه سعادتی که پدر آسمونیمون خودت رو بهم ارزونی کرد.
بهترین حادثه زندگیم، دوست داشتن و عشقیدنت بسکه شیرینه و پر حلاوته که آدم یادش می ره شام و ناهار و قند و عسل بخوره... :D ای جووووونم.
وقتی اینا رو می نوشتم تو توی راه بودی که بیای تو بغلم... دلم میخواست توی خونه خودمون جشن ساده مونو می گرفتیم :( اما باشه بمونه سال بعد ؛)
چکیده نور و عطر اقاقی من ، چقدر آغوش گرمت رو دلتنگم... می عشقمت آواز ملایکم... با وجود سخت بودن دوریت، اطمینان به اینکه دوستم داری و پاسخ دوست داشتنمی، گرمم می کنه و سختی های دوری و نبودنت رو قابل تحمل. امید رسیدن روزها و ساعات قشنگ، آرومم می کنه... اما اینم بگم گاهی که از فشار و حجم کار زیاد در حال متلاشی شدنم و دلم چنان هواتو می کنه و پر می کشه برات، زنگی، پیامکی ، ندایی ازت اونم به موقع پرم می کنه.
ای روشنایی،
عطر چیزی عجیب!!!!
نی و نارونم، دعات می کنم که همیشه معطر باشی و پر رایحه همان چیز عجیب، که همه دنبالشن...
که همیشه دنبالش بودم!
دعات می کنم که برایت بارش عطر شکوفه هلو باشم.
هلو؟؟؟ :D :-??
کیمیا! دعامون کن که پدر آسمونیمون طراوت مون رو برا همدیگه همیشگی کنه.
حبه نباتم! دوست دارم و برامون دعا می کنم که سپندار سال بعد زندگیمون شیرین تر و لذیذ تر از امروز باشه.
و مثل گنجشک هایی که ماه رو دوست دارند زندگیمون رو دوست داشته باشیم و برای ارتقاء اون تلاش کنیم .
«فردا صبح
از هر کدام ما پرسید چه خبر؟
بگوئیم
روز آمد و ماه را با خود برد»
هیس س س
توی دلمان است.
کوکو :
وای چقدر با احساسه این پیشول خان قدرشو بدونی هاااا
اوهوم حتما :پیییی
:)عشقتون پایدار
ممنونم :)
ااااااااااااااا چه باحالللللل... ما هم 8 دی عقد کردیم ... تولد منم 12 تیره!!! برم ببینم دیگه چیزی پیدا نمیکنم!!!
:o: o: o: o
چیز دیگه ای هم پیدا شد؟؟؟
:-*
کوکو خانم جون منم خیلیییی خوشحال شدم با وبلاگت آشنا شدم .هنوز فرصت نکردم کامل تو وبلاگت فضولی کنم اما می خوام برم همش رو بخونم . چه نامه ی عشقوووولانه ای
:)
آخیییییی نازی چه با محبته پیشول خان قدر همو بدونین
چشم ... حتما :-*