تنهایی انتخاب کردن لباس واقعا سخته! امروز جون کندم تا لباس عروس و لباس حنابندون رو انتخاب کنم!!! 100 بار تو دلم گفتم کاش پیشول اینجا بود
من نمی دونم این دامن های پف کرده و پر از طرح رو چطوری می شه پوشید!!!! دو تا شو اونجا زور چپون کردم تو تنم دیدم هیچ اصلا قشنگ نیست! در نهایت نشستم خودم مدل دادم و کلی لباس دیزاین کردم
لباس حنابندونم ترکیبی از ساتن سفید و کرم قهوه ای هست که خیلی خوشگل روش کار شده...
لباس عروسی هم یه تاپ یقه هفت هستش که روش کار شده و روی دامن لباس با گل آماده خوشگلی طراحی شده ، به خاطر اینکه ب ا س ن و ران ها زیاد گنده دیده نشه کلوش لباس رو کمتر می کنه برام ... برای لباس عروس گفتم دنباله کار نکنه و در عوض تور رو برام بلند بگیره...
تاج هم قرار شده برام یه طرفه پیدا کنه ..
از همین الان کلی دوستشون دارم
پ.ن: ترجیح می دم از در و دیوار و کوچه علی چپ حرف بزنم!!
چرا تنهایی...
آخه آقای همسر نزدیکم نیست و مامان و خواهر جان هم فقط نگاه می کردن!
مثلا اومده بودن کمک تو انتخاب :دی
سلام
ان شاء ا... به سلامتی و میمنت...
براتون آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم.
سلام
ممنونم :)
اولم آیااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/!!!!!!
واییییییییی مبارک باشه. خوب کردی که دنباله دار سفارش ندادی من بیچاره شدم با این دنباله مسخره لباسم.
عکسشو کی ببینیم؟
تیمچه توی بازار بزرگه از هرکی بپرسی نشونت می ده. ایستگاه ۱۵ خرداد از مترو پیاده شو بپرس بازار کجاست? چند قدم با مترو فاصله داره. بعد توی بازار بپرس تیمچه کجاست? ;-)
عکس انداختم و حتما میذارم...
مرسی بابت راهنماییت .. امروز رفتم رو تختی خریدم خیلی ماهه ...
از همین الان دلم میخواد بندازمش رو تخت اتاق خودم :دیییی
سلام خانومی. از وبلاگ مریم ژون پیدات کردم.
شمام پس داری عروس میشی. به سلامتی و میمینت و مبارکی:X
خوشحالم از آشناییت. بازم بهت سر میزنم:*
سلام نازنین..
منم خوشحال شدم از آشناییت :-*
خلاصه زندگیتونو خوندم:*
بابا وضع من که از تو بدتره دختر گل. :(
من شوهرمو سه هفته یه بار میبینم.
الهی خوشبخت بشید. پس عروسی هم چهار ماه دیگه اس :X